خودت...
یک عمر در انتظاری تا بیابی آنرا که درکت کند...
وتو را همانگونه که هستی بپذیرد...
وعاقبت در میابی که او...
ازهمان آغاز...
"خودت" بوده ای...
"نگار"
یک عمر در انتظاری تا بیابی آنرا که درکت کند...
وتو را همانگونه که هستی بپذیرد...
وعاقبت در میابی که او...
ازهمان آغاز...
"خودت" بوده ای...
"نگار"
تابلو،نقاش را ثروتمند کرد...
شعر شاعر به چند زبان ترجمه شد...
کارگردان جایزه ها را درو کرد...
وهنوز...
سرهمان چهار راه واکس میزند،کودکی که بهترین سوژه بود...
"مریم"
"خوشبختی زندگی"
از آن کسی است که زندگی را برای دیگران شیرین کند...
نه
"تلخ کردن"
زندگی دیگران،برای شیرین کردن زندگی خود....
"Mr.M"
حماقتهایی هستند که با یادآوری آنها میخندیم...
و این حماقتها...
دردآورترین خاطرات زندگی ما هستند...
"Mr.M"
به من مجوز چاپ نمیدهند....
میگویند داستانی ک نوشته ای قابل باور نیست...
اما من فقط خاطراتم را نوشته بودم!!!!
"Mr.M"
ميخــــــواهم عوض شوم!
چرا بايـــــد دلتنگ آغوشت باشم؟
ميخـــــــواهم تو دلتـــــنگ آغوشَـــم باشــــي!
ميخـــواهم آن سيــــبِ قرمزِ بالـــاي درخــــــت باشـــــَم
در دورتـــــرين نُـــقطه
دقت کن!!!
رسيدن بــــه مَــــن آسان نيـــــست
اگر هِـــمـَتـَش را نـَـــداري
آسيــبي به درخت نـــزن
بــــه همان سيـــب هاي کِرم خورده ي روي زمــــين قانـــــــــع بــاش
در نهان به آنانی دل میبندیم....
که...
دوستمان ندارند...
ودرآشکارا...
از آنان که دوستمان دارند...
غافلیم...
شاید این است دلیل تنهائیمان....
ﭼـــﻪ ﺧــــﻮﺏ ﻣـــﻴــــﺸـــﺩ
ﺗـــﻮ ﻫــــﻤــــﻴــــﻦ ﺭﻭﺯا...
ﺧــــــﺪا ﻣــــﻴــــﻮﻣــﺪ
ﻭ ﺑــــﻮﺳــــﻢ ﻣــــﻴــــﻜــــﺮﺩ...
ﻭ ﺑــــﻌــــﺪ ﻣــــﻴــــﮕـــﻔـــت
ﺍﻳــــﻦ ﭼـــﻨـــﺪ ﻭﻗــــﺖ ﺩاﺷــــﺘـــﻢ ﺑــــاﻫــــاﺕ ﺷـــﻮﺧــــﻲ ﻣــــﻴــــﻜــــﺮﺩﻡ....
ﺑـــﺒــــﻴــــﻨــــﻢ ﺟــــﻨــــﺒــــﺸــــﻮ ﺩاﺭی ﻳــــا ﻧــــﻪ....
به قول نگار ،هم خوبم...هم....هم بدم...هم...هم نمیدونم....
نگار؟؟؟
گاهی وقتا زمونه همه حواسشو جمع میکنه تا ببینه تو چی و دوست داری تا همونو ازت بگیره...
کاش نفهمه من چقدر "دوستت دارم"!!!
ازم نگرفتت که...ولی جدامون کرد...ولی همیشه پیشمی...اینجا توی قلبم...
دوست دارم.
گاهی دلتنگ کسانی می شوی که دلتنگت نمی شوند
گاهی شیفته کسانی می شوی که نگاهت هم نمی کنند
گاهی دل خسته کسی می شوی که دل ندارد
گاهی هم چشم باز می کنی و عاشق کسی می شوی
که ذره ای دوستت ندارد خدایا! این چه رسمش است؟
در را ببنــــــد ....
بگــــــذار در بزنند ...
بگذار بگویند مهمــــــان نواز نیستــــــی!
اینگونــــــه هر کســــــی حریــــــم دلت را لمس نمی کند...
گفت دعا کنی
می آید
گفتم آنکه با دعا بیاید به نفرینی می رود
خواستی بیایی ،با دعا نیا
با دل بیـــــــــــــــا !!
دل حریم عاشقان است و بس
پس
اگر دوست داشتن و عاشقی بلدی
با دل بیا
نه با دعا ی من .....
عیب نداره که تـــنـــهـــایـــی...
عیب نداره که شبا بدون شــب بــخــیــر عــشــقــت می خوابی...
عیب نداره که جمله ی دوســتــت دارم رو نمیشنوی ...
عیب نداره که دلش دیگه برات تــنــگ نمیشه ...
عیب نداره که خیانت دیدی و دم نزدی...
عیب نداره اونیکه گفت تا آخرش باهاته الان نیست که درد هاتو بهش بگی...
عیب نداره ، خــدا بــزرگــه.....
اونیکه قدر تورو ندونست یه روز توو حسرت داشتنت میسوزه""
اگر سراب دیدی تظاهر کن که از آن آب میخوری و سیراب رد میشوی...
نگذار به دروغش افتخار کند...
Mr.M
هیچوقت دل اونایی که گریه هاشون بی صداست رو نشکنید....
این آدما هیچکس رو ندارن که اشکاشون رو پاک کنه...
باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد....
آنقدر که یکی از این شبهای لعنتی....
آغوشش را برای من و یک دنیا خستگی ام بگشاید و هیچ نگوید....
وهیچ نپرسد...
تا همان جا بمیرم....
تا نبینم روزهای آینده را....
روزهایی که دروغ میگوید....
روزهایی که دیگر دوستم ندارد....
روزهایی که عاشق دیگری میشود...
"مـــــوازیـمــان" به هم می رسید
اگـر اندکـی...
فقط اندکی, "خط راست منیت" را
برای "تقدس عشق" می شکستیم!
......
لـعـنـت بر "ریاضیـات غـرور"!!
جاذبهء سیب
آدم را به زمین زد
وجاذبهء زمین
سیب را...
سقوط،فرجام جاذبه غیر خداست...
Mr.M
امـروز يکـي از آن روزهـاي صورتـي بـود !
از آن روزهـايي کـه وقـتي صـدا ميزنـم : " خدايـــــا !؟ "
مي شـنوم : " جـانــم ! "
خـدايـــا خــوشـحالم کـه هنـوز از مـن نـااميـد نشـده اي....
حکایت ما آدم ها …
حکایت کفشاییه که …
اگه جفت نباشند …
هر کدومشون …
هر چقدر شیک باشند …
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه …
لنگه به لنگه اند …
کاش …
خدا وقتی آدم ها رو می آفرید …
جفت هر کس رو باهاش می آفرید …
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها …
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند…
گاهی وقتی کسی از زندگیتان می رود دارد به شما لطف می کند ؛
او فضایی خالی به جا میگذارد برای کسی که
لیـــــــاقــــــت آنجا بودن را داشته باشد …
بچه که بودم مامانم میگفت:تو خیابون چیپس وپفک نخور شاید یه بچه ببینه دلش بخواد
.......
حالا یکی نیست این حرفو به دختر پسرایی که سفت دست همو میگیرن و راه میرن بگه....
(این پست همینطوری بود...شوخی...
به قول یکی از دوستان واسه "مضاح" بود...)
امروز خورشید شادمانه ترین طلوعش را خواهد کرد
و دنیا رنگ دیگری خواهد گرفت
قلبها به مناسبت آمدنت خوشامد خواهند گفت
فرشته آسمانی سالروز زمینی شدنت مبارک . . .
"نگار جونم میلادت مبارک"
هيچ وقت چيزي كه اسمش را غرور گذاشته بودم برايش به زمين نكوبيدم...
پشيمان نيستم...
احساس من قيمتي داشت كه آن براي پرداختش فقير بود...
حــس خــوبيه...
به خــودت مــياي ميــبيني...
به کــسي که رهــات کــرده و بدجور بــهت ظــلم کــرده...
ديــگه نــه نــيازي داري....
نــه احــساسي...
ولــــي اون
داره از بــي تــــو بودن مــيمــيره...
روزي مــي رسـد بي تــفاوتي هايت را
با جـاي خــالي ام حــس كنـي
و شــايد در دلت بـا بــغض بگـويي
"كــاش اينجــا بــود"
آنــوقت است که مــي فــهمي
به خــاطـــــــرِ غرورت چقدر زود دير شد